I’m The Juggernaut Bitch
من جاگرناتم بد بخت فلک زده
داستان هیرو :
«هیچکس چهرهام را ندیده… شاید اصلاً چهرهای نداشته باشم.
برای سرپیچی از یک فرمانروای فاسد، از جزیرهٔ ماسکها تبعید شدم—تبعیدی که همان لحظه جانم را نجات داد. همان شبی که طوفانِ جادویی، جزیره را با همهٔ ساکنانش به زیر دریا برد… من تنها بازماندهٔ آیین شمشیرزنان آن سرزمین شدم.

آموزش هیرو Juggernaut
من آخرین Juggernautم. سالها تمرین بیپایان، اعتماد و شهامت مرا ساخته؛ و هر ضربهای که میزنم، یادآور این است که هنوز خودم را به چالش میکشم.
اما انگیزههایم؟ مثل صورتم، کسی قادر به خواندنشان نیست.
من دوبار همهچیزم را از دست دادهام…
و حالا میجنگم، انگار پیروزی از قبل برایم نوشته شده است.»
درباره هیرو :
در هجوم بیامانِ ضربات، Juggernaut دشمنانش را یکییکی از پا درمیآورد.
با شتابی بیپروا به دل نبرد میتازد، میچرخد و میبُرد؛ و وقتی حملهاش آغاز شود، تقریباً به هیچچیز تن نمیدهد.
متوقف کردن Juggernaut گاهی همانقدر دشوار است که زنده ماندن از دستش. ⚔️🔥



























































